“هاسگاوا کوداکا” یک دانش آموز منتقل شده می باشد. و توی دوست پیدا کردن خیلی ضعیف هست و همینطور موهای بلوند و زردش نیز باعث می شود بقیه او را به چشم یک خاطی ببینند. یک روز، او با یوزورا، یکی از همکلاسی های بداخلاقش روبرو می شود که دارد با دوست خیالی خودش تومو صحبت می کند. زود متوجه می شوند که هیچکدامشان دوست واقعی ندارند. و تصمیم میگیرند با تشکیل دادن یک باشگاه و عضو کردن اعضا کارشون رو شروع کنند. و به این شکل، باشگاه “رینجینبو” یا “باشگاه همسایگان” شکل میگیره. باشگاهی مخصوص برای افرادی که دوست های زیادی ندارند. دیگر دانش آموزان تنها نیز کم کم به این باشگاه می پیوندند. با آشپزی کردن، بازی کردن و فعالیت های دیگر سعی میکنن دوست پیدا کردن را یاد بگیرن …