اتمام پخش
این فیلم ما را به آینده ی نه چندان دور ماشین رانی میبرد. کوکونه باید سخت برای امتحان وردی دانشگاهش درس بخواند، ولی به نظر میرسن نمیتواند بیدار بماند. چرت زدن هایش جدا از دزدیدن وقت درس خواندنش، با رویاهایی درمورد ماشین های جنگی که به اسرار خانوادگی ای که سالهاست مخفی مانده اند اشاره میکنند، دردسرهای بیشتری هم درست میکند. او نمیتواند از پدرش، یک مکانیک نابغه و با استعداد و هنرمند، اشاره کند زیرا همیشه سرش با درست کردن موتورسایکل ها و ماشین های در جنگ خیالی شلوغ است. این وحی ای که کوکونه را هدایت میکند که به پدرش نزدیک شود چیست؟