شیروسو"شیرو" لادات شاید یک دانشجوی افسری در نیروی فضایی سلطنتی هونیمیز ( RSF ) باشد، اما تا بحال در فضا نبوده است- در واقع، هیچکس نبوده. RSF معمولا به عنوان شکستی هم در نظر شهروندان و هم در نظر حکومتی است که بیشتر علاقه به شرکت در جنگ با کشور های همسایه دارد تا پیشرفت های علمی، شناخته می شود. بعد از مراسم خاکسپاری یکی از افسران شیروی بی انگیزه شبانه به قدم زدن در شهر می پردازد، به ریکوینی نوندرایکو زنی جوان و وارسته که علاقه مند به اکتشافات فضایی است بر می خورد. زمانی که بیشتر با هم می گردند، شجاعت ریکوینی الهام بخش شیرو برای داوطلب شدن در رهبری موشک فضایی می شود، که احتمالا اولین انسان هونیمیزی در فضا بشود. شیرو و RSF به زودی به تیمی از دانشمندان و مهندسان پیر ولی مشتاق ملحق می شوند، و با هم، ماموریت دارند تا برنامه فضایی کشورشان را به موفقیت برسانند.اما، تلاش های آن ها خیلی زود توجه حکومت را جلب می کند، که به نظر می رسد برنامه متفاوتی برای RSF در ذهن داشته باشد.حتی زمانی که احتمالات علیه آن هاست، این مردان و زنان سرسختانه به آسمان نگاه می کنند، چرا که شاید در جایی در فضا آخرین امید بشریت برای رستگاری وجود داشته باشد.