لی یو ری (کیم بو را) زن جوانی است که به تازگی با مرگ مادربزرگش یعنی یکی از اعضای خانواده که بیشتر از همه دوستش داشته روبرو شده است. او که دلشکسته است، تصمیم می گیرد تا با یافتن شغل، شروعی جدید داشته باشد. او تصمیم می گیرد در یک مصاحبه شغلی در کافه ای به نام فنلاند پاپا شرکت کند که توسط شخصیت مرموزی که فقط به نام پاپا شناخته می شود اداره می شود. وقتی او به آنجا می رسد، کارکنان به او غذا می دهند و با او غذا می خورند. او این کار را ادامه می دهد و متوجه می شود که غذاخوردن با آنها در واقع مصاحبه ی او بوده است! لی یو ری این کار را به دست می آورد، اما به زودی متوجه می شود که سایر کارکنان، مانند او، نمی دانند که پاپا کیست. او همچنین می آموزد که کارکنان همیشه باید با هم شام بخورند تا هارمونی خانوادگی حفظ شود. این قانون بازتاب کلمات حکیمانه ای است که مادربزرگش زمانی به او گفته بود و همچنین او را به یاد نزدیکترین دوست و عشق اولش بک وو هیون (کیم وو سوک) می اندازد. وقتی آنها جوانتر بودند، بک وو هیون هرگز اجازه نمی داد لی یو ری به تنهایی غذا بخورد و همیشه تمام تلاش خود را می کرد تا روحیه او را بالا ببرد. فراق آنها غم انگیز بود. اما آیا کار در فنلاند پاپا می تواند به نوعی منجر به آشتی آنها شود؟
این درام کره ای برشی از حال و هوای زندگی و طرح رنگی یک درام خوب ژاپنی را دارد، داستان آن خیلی پیچیده نیست اما همه شخصیت ها بسیار واقعی هستند و تماشای آن آرامش بخش است. موضوع قدردانی از خانواده و یادگیری بخشش از طریق غذا مضمون اصلی این سریال است. تنها مشکل این سریال کره ای این است که ژانرهای آمده در توضیح گمراه کننده هستند: قطعاً یک عاشقانه در این سریال وجود دارد و احساس خوبی هم به آدم می دهد، اما این یک طرح معمولی که شما در عاشقانه ها می بینید نیست. اگر به دنبال یک درام هستید تا قلبتان را گرم کند بدون اینکه یک رمان عاشقانه کلاسیک باشد، این سریال قطعاً ارزش امتحان کردن را دارد.